رونیکارونیکا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

رونیکا انرژی مثبت مامان و باباش

بابا عمار مامان ماطی رونیکا و کیاشا

جدا کردن تخت رونیکا،14/8/95

سم خانم طلا، عزیز دلم،مامانی، جونم برات بگه نفس مامان با بابا تخته جدا کردیم خیلی بهمون سخت گذشت مخصوصاً من و خودت امشب تقریبا پنج شبه جدا ازم میخوابی البته شبا میام بیشتر از بیست بار نگاهت میکنم شب اول و دوم واقعا سخت بود مخصوصا شب دوم انگار ی چیز گم کرده ی حس بغض داشتیم هر دوتاشون میومدی تو بغلم کنار تخت منو بابا  منو بغل میکردی میگفتی دوست دارم مامانی خیلی دلم برات تنگ میشه،دلم ریش ریش میشد اما مامان  این یک قانون غیر از آنکارا که بزرگ شدن جسمت معاویه با بزرگ شدن دنیا و آرزوها تو برام سخته قبولش اما  چاره ای نیست،خوشحالم که هستی،عشقی  جونم،عشقت ی چیز خاص ی جور خاصه که فقط متعلق به تو هست، در ضمن مامان قصد دارم...
20 آبان 1395
1